وبلاگ شخصی

از یه هفته پیش همش دلم هوای نوشتن داشت و هی از سرم میگذشت اینکه همه لینکای دوستات هیچکدوم دیگه آپ نشدن و دورانی که به واسطشون از وبلاگ به واقعیت و واقعیت ها داشتی خودش رنج دردناکیه مثل یه سوزن تیز زیر گوشته که همش فقط فرو میره و راه چاره نداره.خیلی ثانیه و دقیقه و ساعت گذشت اسمش عمره یه دایره مسخره که هرروز میگذره و باز برمیگرده همش مثل یه عقربه اس که هیچوقت مقصدش ایستادن نبوده و دور اون دایره میچرخه میچرخه تا دیگه توانی برای چرخیدن نداشته باشه ممکنه هر لجظه ای که باز برمیگرده به اول دایره مثل لحظه قبلی نباشه ولی باز همون اول دایره اس امیدوارم حال همشون خوب باشه ناسلامتی عیدم شده همون داستان ساعت و دایره که هرسال بعد از 365 روز تکرار میشه میگفتن باید زندگیو شاد شروع کرد ولی اشتباه میگفتن زندگی رو باید با آدم شاد زندگی کرد وگرنه جهنم همیشه داغه حتی اگه تو حوض یخ با خودت ببری آخرش میپزی.راستی آقا فتاح هنوز خیلی راه دیگه داری و زمان کمه نزدیکه سی سالگیته و تو هنوز 4 سال از زندگیت عقبی یکم بیشتر بجنب به خودت سخت تر بگیر پریدن آسون نیست ولی وقتی پرواز کردی همه چیز قشنگ و آسونتر میشه سخته بال درآوردن ولی تا اینجاش خیلی خوب کم نیاوردی. وبلاگ شخصی ...